به دنیای آموخته های من خوش آمدید!



من فیلمهای با پس زمینه علوم ریاضی را دوست دارم. فیلم پی محصول ۱۹۹۸ آمریکا و راجع به یک جوان دیوانه نابغه ریاضی است که معتقد است در پس همه پدیده های جهان الگویی از اعداد وجود دارد که اگر کشف شود پدیده ها رمز گشایی و قابل پیش بینی می شوند. الگوهایی مانند فیبوناچی و حتی اعداد ثابتی مثل عدد پی. البته من قبلا وقتی کتاب علمی "شش عدد" اثر مارتین ریس را خواندم، متوجه شدم که واقعا اعداد ثابتی وجود دارند که شکل و نظم فعلی کیهان نتیجه مقدار فعلی آنهاست و اگر این اعداد مقادیر دیگری داشتند، جهان شکل دیگری بود.

 

دو دیالوگ این فیلم را خیلی پسندیدم. هر دو بین مکس (نابغه جوان) و سول (استاد بازنشسته) اتفاق می افتد. سول چهل سال از عمر خود را صرف یافتن الگویی در عدد پی کرده و به هیچ نتیجه ای نرسیده است. خودش معتقد است الگویی وجود ندارد؛ اما مکس معتقد است که او به بهانه سکته دست از تلاش کشیده است. مکس در حال تلاشی دیوانه وار برای یافتن الگویی مبتنی بر فیبوناچی برای پیش بینی شاخصهای مالی بازار سهام است. در این میان او با یک گروه مذهبی یهودی که معتقدند متن نیز تورات دارای نظم عددی است و نیاز به رمزگشایی دارد، روبرو می شود که فرضیه اش را حداقل نزد خودش، باورپذیرتر می کند.

 

در دیالوگ اول مکس اصرار دارد که به "جواب نزدیک است". سول داستان معروف ارشمیدس را تعریف می کند که پادشاه به او ماموریت می دهد تا خلوص تاج طلایی که به عنوان هدیه دریافت کرده است را تایید کند. ارشمیدس تصمیم می گیرد که ابتدا حجم تاج طلایی را محاسبه کرده و سپس با تقسیم کردن جرم آن بر حجم آن به چگالی آن برسد. آنگاه با مقایسه چگالی تاج طلایی با چگالی طلای خالص، خلوص آن را تایید یا رد کند. اما معمای محاسبه حجم تاج طلایی بدون ذوب کردن آن، خواب از چشم ارشمیدس ربوده بود. تا جایی که او شبها در رختخواب فقط بی تابانه از این سو به آن سو غلت می زد.

تا جایی که همسرش کلافه شده و از او می خواهد که برای آرامش یافتن به حمام برود. وقتی در حمام وارد خزینه می شود و مقداری از آب خزینه بیرون می ریزد، ایده حل مسئله به ذهنش می رسد و باقی ماجرا که نیازی به تعریف ندارد. حالا مکس تو بگو پند اصلی این داستان چیست؟ مکس که ذهنیتش این بود که به "جواب نزدیک است"، بی درنگ پاسخ می دهد: "حتما به جواب می رسیم". اما سول فریاد می زند نه. پند داستان این است که تو باید یک همسر داشته باشی. کسی که تو را به حمام بفرستد و تو را از دست و پا زدن در مسئله نجات دهد. وقتی از مسئله به اندازه کافی دور شدی، آنگاه مسئله را حل خواهی کرد.

 

در دیالوگ دوم مکس می گوید وقتی در حال کشف الگو برای پیش بینی شاخصهای مالی بازار سهام بوده است، درست قبل از این که کامپیوترش به دلیل دشواری محاسبه منفجر شود یک عدد ۲۱۶ رقمی را نمایش داده است. شاهد ماجرا این که اکنون آن گروه مذهبی یهودی و حتی یک گروه مافیایی از فعالان بازار سهام دنبال این عدد هستند. او معتقد است این عدد کلید حل همه معماهاست و از هر طرف می رود به همین عدد می رسد. سول می گوید ذهن تو روی این عدد قفل شده و سایر داده ها را به صورت گزینشی حذف می کند. وگرنه جهان بسیار پیچیده تر از آن است که یک عدد ۲۱۶ رقمی همه رموز آن از موارد مذهبی تا مالی را حل کند.

 

جمله طلایی: وقتی به سادگی دایره می نگریم، پیچیدگی دیوانه کننده عدد پی را می بینیم که تا ابد ادامه دارد.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

میساتیس | درباره ی میساتیس رضا ویدیو معرفی کالا فروشگاهی وبلاگ ماندگار مرجع خبری و تحلیلی هواداران مس کرمان-مس دوازده yaspichak نی نی seo326 healthierlife asavakil